من باید بنویسم،
باید بنویسم
باید بگم از تمامی این ثانیه ها که به سختی میگذرن و انگاربهشون وزنه وصله
باید بگم از پیرمرد و پیرزنی که چشمشون به درمیمونه ،اونایی که همش منتظرن و هرکدوم دلشون واسه اون یکی بیشتر میسوزه!
باید بگم از بچه هایی که بزرگ میشن و یادشون میره چجوری بزرگ شدن!
از خستگی ها و تجربیات سالیان درازشون باید بگم!
ولی ناراحت کننده ست که اصلا جونی واسه این کار ندارم!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر