۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه


توقع
توقعی نمانده برای من از هیچ چیز
مثلا از گل توقع ندارم که خوشبو باشد دقیقا در همان حد که از جوراب هایم توقع ندارم بوی گند ندهند وقتی از سرگردانی های روزانه ام بر میگردم
توقعی ندارم از هیچکس حتی از مادرم که دوستم بدارد
و باز هم میرسم به همان سئوال همیشگی که آیا به حقیقت دوست داشتن در دنیای واقعی ما وجود دارد و آیا معنایی برای این حقیقت یافت میشود؟

هیچ نظری موجود نیست: